آیا به آسمان نمینگرند که ما آن را چگونه بر افراشتیم (قرآن)

آیا به آسمان نمینگرند که ما آن را چگونه بر افراشتیم (قرآن)
نیروی گرانش در سیاهچاله ها بحدی قویست که همه چیز را بدرون خود میکشد حتی نور هم در دام این نیرو می افتد و نمیتواند از آن بگریزد

از کجا بدانیم که چگونه نماز به پا بداریم (تعداد رکعات)


 بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
از کجا بدانیم که چگونه نماز به پا بداریم
مدتها بود که از انتخاب راه و روش دینیم گذشته بود . با جان و دلم معتقد بودم که کتاب خداوند کاملترین منبع اطلاعاتی من می‌باشد و برایه مسلمان بودنم فقط و فقط باید قرآن را هرچه بهتر فرا میگرفتم، این اعتماد به نفس را خود قرآن به من داده بود،
۶:۱۱۴
افَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ ۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ
پس، آيا داورى جز خدا جويم؟ با اينكه اوست كه اين كتاب را به تفصيل به سوى شما نازل كرده است. و كسانى كه كتاب بديشان داده‌ايم مى‌دانند كه آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است. پس تو از ترديدكنندگان مباش.
همانطور که از کلمات این آیه بر میاید الله صریحا بیان میکنند که قرآن کتابی‌ست که در بر گیرنده جزئیات می‌باشد  و نباید از شک کنندگان باشیم همانطور که اهل کتاب با آشنایی با قرآن آنرا کاملا میشناسند
۷:۵۲
وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
و در حقيقت، ما براى آنان كتابى آورديم كه آن را از روى دانش، روشن ساخته‌ايم، و براى گروهى كه ايمان مى‌آورند هدايت و رحمتى است.
قرآن مملو از آیاتی با چنین مضمون می‌باشد و به مومنین یاد آوری می‌کند که کتاب الله کافی‌ و در بر گیرنده جزئیات می‌باشد.
اما به زودی دریافتم که با قبول این مطلب نه تنها باید پاسخگوی خود بلکه پاسخگویِ مومنین دیگرهم باشم که پس اگر این کتاب کامل و کافیست از کجا باید بدانیم، نماز که یکی‌ از ارکان اصلی‌ اسلام محسوب میشود چگونه باید ادا شود؟ منتقدین به نظریات من همیشه بامطرح کردن این سوال  من را در مخمصهِ قرار میدادندو نجات از آن برایم بسیار مشگل بود، مشگل ترین کسی‌ را که باید متقاعد می‌کردم خودم بودم .مدتها از بحث پیرامون مساله اجرای نماز کناره میگرفتم ،منتقدان روش من به دو دسته تقسیم می‌شدند
۱-کسانی‌ که اصلا به قرآن و اسلام اعتقاد نداشتند و این سوال را برای به چالش کشیدن قرآن و کامل بودن آن مطرح میکردند.
۲- مسلمانانی که جواب خویش را در احادیث و روایات جستجو میکردند ،و این برایشان بهانه  خوبی‌ بود که مرجع تراشی کرده و  جواب سوالات خویش را در مراجعی به غیر از قران بیابند، غافل از اینکه اگر فقط در یک مورد تسلیم جهل و بی اطلاعی  خود می‌شدند اسیر‌ باتلاقی سهمگین می‌شدند که رهایی از آن بسیار دشوار می‌شد.
نمی‌توانستم مغلوب جهل و نااگاهی خودم بشوم روزها و شبهایی بود که از پروردگار خواهش می‌کردم که اقلا جوابی‌ را پیش راه من بگذارد که حتی اگر دیگران را مجاب نکند روح من را از این گرد باد سهمگین نجات دهد..
الله به انسان بشارت داده است که شما قران را بخوانید بیانش به عهده اوست از نا رسایی هوشی خودم هراسی نداشتم چون می‌دانستم که الله و کلامش برای همه بشریت است. فقط باید بخواهیم و بخوانیم.
۷۵:۱۶
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿١٦﴾ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾
زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [= قرآن‌] حركت مده، (۱۶) چرا كه جمع‌كردن و خواندن آن بر عهده ماست! (۱۷) پس هر گاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروى كن! (۱۸) سپس بيان (و توضيح) آن (نيز) بر عهده ماست! (۱۹)
اول باید میاموختم که ما چگونه می‌دانیم،
انسان معمولا مبنا بر ۴ روش میاموزد و ادعا میکنند که می‌دانند.
۱- روش اول و منبع بسیاری از علوم روزمره ما حواس پنچ گانه ما می‌باشد و هر شخص متکی‌ بر این حواس به آگاهی‌ هایی دست می‌یابد که مسلما زندگی‌ روز مره ما را آسان تر می‌کند ،کافیست که هوای ابری را نگاه کنیم و با خودمان چتر حمل کنیم یا گرمای خورشید را روی پوستمان احساس کنیم و بدانیم که روز گرمی‌ در پی‌ خواهد بود و به  مناسبت لباس در بر کنیم ، بوی سوختگی ما را از شرّ بسیاری از حوادث آگاه می‌کند  ،استفاده از  هر کدام از این حواس  میتواند زندگی‌ ما را  نجات دهد اما ایا  ما میتوانیم کاملا متکی‌ به این حواس باشیم و به طور قاطع اعلام کنیم که چیزی را می‌دانیم؟ کافیست که در یک روز معمولی‌ حرکت خورشید را در آسمان نظاره کنیم و مطمئن بشویم که خورشید به دور زمین می‌چرخد، و ما ثابت بر جای خویش هستیم و این علم آنقدر ما را تحت تأثیر قرار بدهد که حتی حکم قتل کسی‌ را بدهیم که نگاهش به محیط اطرافمان دگرگونه می‌باشد.آیا حواس پنچ گانه ما ۱۰۰% قابل اطمینان هستند یا نه؟ مسلما جواب منفی‌ می‌باشد.
۲- استدلال ،روش بسیار مناسب دیگری برای کشف حقیقت می‌باشد و به انسان کمک می‌کند که بین حقیقت و نادرستی‌بهترین انتخاب را داشته باشد. برایه مثال با  تکیه بر استدلال به زودی می‌دانیم که اگر کسی‌ادعا کند هفته پیش به دریاچه رضائیه سفر کرده و توانسته چند کوسه ماهی‌ شکار کند حقیقت را بیان نمیکند،چون بنا با علم به این که می‌دانیم در دریاچه رضایی کوسه ماهی‌ وجود ندارد به نا درستی این گزاره پی خواهیم برد. اما حالا با استدلال به منابع و دانش پزشکی‌کنونی داروهایی را میسازیم که مطمئن هستیم نجات دهنده جان انسان می‌باشد اما به بارها پی‌بردیم که استدلالات ما اشتباه بوده
3-روش دیگر آموختن از طریق منابع قابل اعتماد و اطمینان مانند پدر و مادر ،معلمان ، و دانشمندان،پزشکان و سیاستمدارانی هستند که در یک جامعه با آنها زندگی‌ می‌کنیم ،و به دلیل تایید تصمیماتی‌ که آنها در قبل گرفتند به آنها اعتماد داریم و در بسیاری از موارد حتی چشم بسته اطلاعاتی‌ که آنها در اختیار ما میگذرند به عنوان حقیقت می‌پذیریم .اما آیا این منابع اطلاعاتی حقیقت را بیان میکنندیا اینکه در بسیاری از موارد به دلیل نارسایی دانششان مطلبی را که کاملا غلط می‌باشد به عنوان حقیقتی صحیح بیان میکنند ، تغییر و تحول تکنولوژی و علوم پزشکی دوران، کاملا صحت بی‌ اعتمادی به این حقایق را تایید می‌کند
۴- بینش ،بصیرت یا اشراق  منبع دیگری از دانشهای ما را تشکیل میدهند ، بسیاری از ما عنوان حس ششم را به آن‌ داده ایم ،اما حقیقت انست که هر انسانی‌ بر اساس تجربیاتی که در طول عمر خود دارد، مجموعه‌ای از اطلاعات را در زمین خود آگاه یا نا خود آگاه خود ذخیره می‌کند که بر آن‌ اساس، توانایی نتیجه گیری و آینده نگری بهتری نسبت به دیگران که جوانتر و کم تجربه تر هستند دارد.این نوع آگاهی‌ها در بسیاری از مواقع به صورت خواب یا حس درونی جلوه‌‌گر میشوند که البته در بسیاری از موارد قابل اعتماد هستند ،ولی خوب میدانیم که نباید صرفاً بر این اساس زندگی خویش را اداره کنیم.
اکنون باید در نظر داشته باشیم که هر کدام از این روشهایِ کسب علم هرچند که در بسیاری از موارد قابل اطمینان هستند، اما باید در نظر داشت که در بسیاری از مواقع کاملا بی‌ اساس و غلط هستند و توجه به این حقیقت ما را با روش علمی‌ جدیدی اشنا می‌کند که در اصطلاح فلسفه به آن‌ اپیستامولوژی (epistemology) میگویند، این اصطلاح فلسفی‌  به سادگی‌ بیان می‌کند که همیشه باید وسیله دریافت علم خویش را مورد آزمایش قرار بدهیم و کاملا خود را تسلیم دانسته‌های قبل ندانیم و نعمت شک کردن  را هیچ وقت نا مبارک نشماریم،قران به بهترین نحوی این طرز تفکر را تشویق  می‌کند. حتی در مورد خودِ قرآن که کلام الله می‌باشد از ما می‌خواهد که تفکر و تدبیر کنیم.
۴:۸۲
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا
آيا در  قرآن نمى‌انديشند؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن
اختلاف بسيارى مى‌يافتند. )
۱۷:۳۶
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا
و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.
اکنون با اتکا به قرآن از الله میخواهیم که اوقات صلوة (نماز) و نحوه ادای آنرا بر ما آشکار کند انشاًلله.بسیار حائز اهمیت است که بدانیم هیچ کدام از فرق اسلامی اعم از شیعه یا سنی هیچ حدیثی در کتابهای مورد قبولشان ندارند که اوقات و نحوه ادای صلوة را توضیح دهد ،حتا برعکس نوشته جات مختلف در کتابهایشان در این مورد تضاد بسیاری را در بر دارد ،برای مثال در صحیح بخاری آماده است که محمد رسول  الله بود که با خداوند چانه زد و نماز را که بیشتر از ۱۰۰ رکعت بوده به ۱۷ رکعت تقلیل داده ،و باز هم در همین کتاب آمده است که عایشه بیان می‌کند که در حقیقت نماز فقط ۲ رکعت بوده اما این رسول الله بوده که آنرا سر خود به ۱۷ رکعت تبدیل کرده است.
الله در قرآن می‌فرماید که اوقات صلوة را
برای ما معین کرده است و انشاالله با رجوع به آیات این اوقات را استخراج خواهیم کرد.
۴:۱۰۳
فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّـهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِكُمْ ۚ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ ۚ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا
و چون نماز را به جاى آورديد، خدا را [در همه حال‌] ايستاده و نشسته و بر پهلوآرميده، ياد كنيد. پس چون آسوده‌خاطر شديد، نماز را [به طور كامل‌] به پا داريد، زيرا نماز بر مؤمنان، در اوقات معين مقرر شده است.
صلوة فجر ۲۴:۵۸
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ۚ مِّن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ۚ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ ۚ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ ۚ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمُ الْآيَاتِ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٥٨﴾
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، قطعاً بايد  افراد تحت حمایت شما و كسانى از شما كه به [سنِ‌] بلوغ نرسيده‌اند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند: پيش از نماز بامداد، و نيمروز كه جامه‌هاى خود را بيرون مى‌آوريد، و پس از نماز شامگاهان. [اين،] سه هنگام برهنگى شماست، نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست كه غير از اين [سه هنگام‌] گرد يكديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماييد]. خداوند آيات [خود] را اين گونه براى شما بيان مى‌كند، و خدا داناى سنجيده‌كار است. (۵۸)
صلوه ظهر و عصر  ۱۱:۱۱۴
وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ۚ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ
و در دو طرف(مشخص) روز و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار، زيرا خوبيها بديها را از ميان مى‌برد. اين براى پندگيرندگان، پندى است.
برای درک بهتره کلمه طرفین نهار باید با اتکا به قوانین زبان عربی‌ بدانیم که فرق بین اطراف و طرفین بدین گونه است که  زمان طلوع خورشید که آغاز روز  میباشد تاقبل از  ناپدید شدن خورشیدیک روز یا نهار نامیده میشود و هر هنگام از زمان طلوع خورشید تا قبل از ناپدید شدن خورشید  میتواند اطراف  نهار(روز) به شمار بیاید ،،اما طرفین یا ۲ طرف  روز فقط اوقات خاص و مشخصی میباشند، که باید کاملا قابل تمیز باشند، بدون شک یکی‌ از  ۲ طرفین روز هنگام قبل از غروب،یا ناپدید شدن خورشید است که ما به آن‌ عصر میگوئم و این زمان وقتیست که خورشید از اوج خود خارج شده و به طرف اتمام روز می‌رسد،،طرف دوم قابل تشخیص روز میتواندیکی‌ از دو گزینه دیگر باشد یا لحظاتی بعد از طلوع خورشید،که همه میدانیم برای نماز فجر دیر میباشد.   می‌دانیم که باید دقایقی‌ قبل از طلوع خورشید صلوة را ادا کنیم که به آن‌ صلات فجر میگویند. گزینه دیگر ما اوقاتی از روز می‌باشد که خورشید در اوج ارتفاع خود می‌باشد و به آن‌ ظهر گفته میشود.پس دو طرف مشخص روز هنگام اوج خوشید(ظهر)،و هنگام قبل از ناپدید شدن خورشید (عصر) می‌باشد.
صلوه مغرب  ۱۷:۷۸
قِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَىٰ غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ ۖ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا
نماز بر پا بدارید هنگامی که خورشید از فراز خود پائین آماده است تا اینکه تاریکی‌ شب فرا گیر شود،در هنگام فجر قرآن بخوانید زیرا به قرائت قرآن در هنگام فجر شهادت داده خواهد شد.
و این هنگامیست که دیگر خورشید در آسمان مشاهده نمی‌شود اما هنوز شب کاملا فرا نرسیده است.
صلوه عشاء
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ۚ مِّن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ۚ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ ۚ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ ۚ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمُ الْآيَاتِ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٥٨﴾
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، قطعاً بايد کسانی که تحت پوشش حمایت شما هستند و كسانى از شما كه به [سنِ‌] بلوغ نرسيده‌اند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند: پيش از نماز بامداد، و نيمروز كه جامه‌هاى خود را بيرون مى‌آوريد، و پس از نماز شامگاهان. [اين،] سه هنگام برهنگى شماست، نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست كه غير از اين [سه هنگام‌] گرد يكديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماييد]. خداوند آيات [خود] را اين گونه براى شما بيان مى‌كند، و خدا داناى سنجيده‌كار است. (۵۸)
چگونگی جزئیات بر پا داشتن صلوه و تعداد رکعات آن
همانطور که قبلا اشاره کردیم در هیچ حدیث و روایتی در هیچیک از فرق به اصطلاح اسلامی که ساخته و پرداخته ذهنیت خود مسلمانان است واضحأً به تعداد رکات صلوة اشاره نشده است. و انشاالله با بهر گیری از آیات الهی سعی‌ خواهیم کرد که جزئیات صلوة را استخراج کنیم.
در آغاز به آیه ۱۲۴ سوره بقره رجوع می‌کنیم و با شخصیتی اشنا می‌شویم که الله او را به مقام رهبریت کل انسانهایحاضر و آینده ارتقا داده است و او کسی‌ نیست جز ابراهیم که معنی‌ کلمه آن پدر ملت‌ها می‌باشد.
وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ
و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود، و وى آن همه را به انجام رسانيد، [خدا به او] فرمود: «من تو را پيشواى مردم قراردادم.» [ابراهيم‌] پرسيد: «از دودمانم [چطور]؟» فرمود: «پيمان من به بيدادگران نمى‌رسد
۲۱:۷۳                                                                                 وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَالصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ
و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‌كردند، و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند.
با مطالعهٔ آیات ۶۹ تا ۹۱ سوره انبیا با نام پیامبرانی چون ابراهیم، لوط، اسحاق،یعقوب، نوح، داود، سلیمان، ایوب، اسماعیل، ادریس، ذکریا،یحیی، اشنا می‌شویم که خالق از آنها به نیکی‌یاد کرده و آنها را بندگان صالح خود معرفی‌ می‌فرماید. و در میابیم که الله می‌فرماید آنها  را پیشوایان و رهبران بشریت ساختیم و به وسیله وحی به آنها انجام اعمال نیک‌ منجمله اعمال زکات و بر پاا داشتن صلوة را آموختیم.و آنها با اجازه الله مامور هدایت بشریت شدند..
حال با آشنایی  آیه ۲۲ از سوره حج با مکان خاصی‌ آشنا می‌شویم که در حال حاضر حائز اهمیت فوق‌العادهِ در نزد مسلمانان عالم می‌باشد.این محل اصطلاحاً خانه خدا یا بیت الله الحرام نامیده میشود. با توجه به معنی‌ لغوی کلمه بیت، باید بدانیم که ملزوماً بیت به معنی‌ مکانی نیست که کسی‌ در آن‌ زندگی‌ کند . همه ما به خوبی‌ میدانیم که پروردگاربه محلی برای زندگی‌ احتیاج ندارند ،وکلمه بیت در اصل به معنی‌یک سیستم قانونی و تفکری می‌باشد که عده‌ای به آن‌ معتقد میباشند و در چهار چوب این عقاید و قوانین زندگی‌ میکنند..
وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ
و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم:] «چيزى را با من شريك مگردان و خانه‌ام را براى طواف‌كنندگان و قيام‌كنندگان و ركوع‌كنندگان [و] سجده‌كنندگان پاكيزه دار
با مطالعه دقیقتر آیه به این حقیقت پی‌ می‌بریم که الله برای تمیز کردن خانه خود ابراهیم را استخدام نکرده، بلکه محلی را انتخاب کرده، که مومنانِ به حقیقت پیام پروردگار، به آنجا سفر کرده و سیستم ستایش کردن او را که عبارت از نفی شرک و کنار گذاشتن خدایان دروغین،طواف کردن که به معنی‌ در هم آمیختگی و برقراری ارتباط، ایستادن، تعظیم کردن،و سجده کردن می‌باشد انجام دهند.
۱۴:۳۷
رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ
پروردگارا، من [يكى از] فرزندانم را در درّه‌اى بى‌كشت، نزد خانه محترم تو، سكونت دادم. پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان‌] روزى ده، باشد كه سپاسگزارى كنند
باید از خود سؤال کنیم که ارزش خاص مکان کعبه چیست؟ چرا الله این مکان را انتخاب کرده اند  محلی که ظاهراً ابراهیم هم  در انتخاب ان تعجب کرده و بدون اینکه پروردگارش را مورد سؤال قرار دهد با زیرکی خاصی‌ بیان می‌کند که من و فرزندم در این مکان سکونت می‌کنیم که هیچ خاصیت زراعی ندارد. و توجه کنید که در ایامی که ابراهیم زندگی میکرد کشاورزی و دام پروری تنها راه رزق بوده و بدون زمین زراعی دام پروری هم امکان نداشته است ،و میبینیم که او چگونه کاملا تسلیم تصمیم پروردگرش می‌باشد و با مهربانی خاصی‌ که فقط مختص اوست از رب العلمین تقاضای رزق برای فرزندانش و عازمین حج میشود.
مگر به غیر از مسجد الحرام انسانها در محل دیگری به خصوص در خانه‌های خود نمیتوانستند صلوة بر پا کنند چرا باید محل خاصی‌ را در مد نظر داشت و اهمیت این محل در چیست؟
برای درک اهمیت محل بیت الحرام به به مطالعه آیات ذیل می‌پردازیم.
۳:۹6
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ
در حقيقت، نخستين خانه‌اى كه براى [عبادت‌] مردم، نهاده شده، همان است كه در مكه است و مبارك، و براى جهانيان [مايه‌] هدايت است.
در این آیه نکاتی ذکر شده است که حامل اطلاعات  فوق‌العاده‌ای می‌باشد.در مرحله نخست با توجه به اینکه هر چند  مطلب مورد پژوهش این مقاله نیست اما باید توجه کرد که قبله عالم از زمان اوّل کعبه بوده است و در هیچیک از آیات الهی سخنی از بیت مقدس یا اورشلیم به عنوانه قبله اول مسلمین نیامده است، الله از زمان نخست این محل را انتخاب کرده بودند که پر از نعمت و لطف اللهی می‌باشد به یاد داشته باشید که ابراهیم به پروردگارش دعا می‌کند که این محل را منبع رزق قراردهد، هرچند که مکانی کاملا غیر مزروعی می‌باشد ،و کسانی‌ که به حج شرفیاب شده اند کاملا متوجه میشوند که با وجود غیر زراعی بودن این سرزمین این مکان میزبان میلونها حاجی می‌باشد و  نه تنها همه از فراوانی‌ غذا و آب آشامیدنی بهره‌مند هستند بلکه هر ماه و هر سال میلیونها تن گوشت به اقصی نقات دنیا صادر میشود که دست آورده قربانی حجاج می‌باشد.
نکته  بسیار مهم دیگر و مرتبط با بحث کنونی‌ فهم و تعریف کلمه هدایت می‌باشد. هدایت به معنای لغوی آن‌ یعنی‌ نشان دادن ،راهنمایی کردن و کمک کردن انسانی‌یا چیزی در رابطه به رسیدن به هدف می‌باشد. در سراسر قرآن به سه منبع هدایت، مکرراً اشاره شده است  کتاب فرستاده شده از طرف الله شامل تورات،انجیل، قرآن، پیامبران منتخب الهی که با اجازه او مسئولیت هدایت را به عهده دارند، و بیت الحرام که تنها مکانیست که در قرآن به عنوانِ  منبع الله معرفی‌ شده است . ولی‌ چگونه میتوانیم از یک مکان انتظار داشته باشیم که صرفاً با حضور در آن‌ موجب هدایت ما بشود ؟این هدایت به چه جهتی‌ می‌باشد و ما باید توجه خود را بیشتر به چه پدیده‌ای معطوف کنیم؟
جواب را بسیار واضح و روشن در ۲ آیه دیگر در میابیم
۳:۹۷
فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ ۖ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا ۗ وَلِلَّـهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا ۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ
مملو از نشانه های روشن مکانی میباشد که زمانی ابراهیم می ایستاد.و هر کس که وارد ان شود به ارامش درونی دست خواهد یافت. و براى خدا، حج آن خانه، بر عهده مردم است؛ [البته بر] كسى كه  توانایی ان را داشته باشد. و هر كه كفر ورزد، يقيناً خداوند از جهانيان بى‌نياز است..
بر اساس ایمان و قبول این آیه ،،با وارد شدن به مکان بیت الحرام آیات و‌ نشانه‌ها باید  کاملا روشن و واضح باشند.یکی‌ از آیات بسیار روشن به محض ورود به بیت العتیق مشاهده نماز گذاران می‌باشد. لحظهِ ‌ای نیست که در این مکان عده بسیاری در حال  اقامه صلوة یا در حال طواف  نباشند .به طور مداوم و همیشگی‌ تمام صلوةها در وقت معین در خانه کعبه انجام میشوند ،ولی‌ هنوز سوال ما کاملا جواب داده نشده است چگونگی‌ تعداد رکعات را از کجا فرا بگیریم؟
2:125
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ
و به راستی‌ ما خانه کعبه را ساختیم برای انسان که خود را مکرراً باز سازی کنند،و مکانی برای آرامش قلبی و روحی آنان .پس فرا گیرید (درس بگیرید،اتخاذ کنید) از مکانی که ابراهیم می ایستاد و صلوه بر پا میکرد. و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه: «خانه مرا براى طواف‌كنندگان و معتكفان و ركوع و سجودكنندگان پاكيزه كنيد
با توجه به استفاده از دستور زبان عربی‌ که زبان قرآن می‌باشد می‌‌آموزیم که با استفاده از فعل امری، الله از مومنان به کتابش می‌خواهد که در هر زمان باید از نحوه برپا داشتن صلوه در مکان منتخب الله (کعبه) محلی که ابراهیم دستور بر برافراشتن دیوار‌های آن را بر عهده داشته است،فراگیری کنند، با توجه به اینکه دستور این عملکرد در زمان حال استمراری می‌باشد بر ما آشکار میشود که باید ساختمان و نحوه فیزیکی به جا آوردن صلوة را باید از مکان کعبه فرا گرفته و کپی‌ کنیم، نحوه ایستادن، رکوع ،و سجده کردن ،و تعداد رکعات آیاتی بسیار روشن هستند که به وضوح به محض ورود به مکان بیت الحرام آشکارا میبینیم. با پیروی کردن از نحوه اقامه کردن صلوة از مکانی مشخص، جائی‌ که ابراهیم پدر ملت‌ها  صلوة اقامه می‌کرده است مسلمانان عالم به نحوی یکپارچه عمل خواهند کرد و این یک پارچگی در امر ستایش پروردگارشان توانایی آنرا دارد که از آنها ملتی واحد ساخته و آغازی برای اتحاد آنها باشد.ناگفته نماند که ستایش پروردگار مبنا بر احتیاج او نیست بلکه این عمل برای تزکیه روح و روان و حتی جسم انسان ضروری می‌باشد.
۲۹:۴۵
اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ۖ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ
آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، ودربر پا داشتن نمازاستوار باشید، كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى‌دارد، و قطعاً ياد خدا بالاتر است، و خدا مى‌داند چه مى‌كنيد. (۴۵)
اکنون با تکیه بر آموخته‌هایمان از آیات قرآن ،برای اطمینان از ۴ روشی‌ که در مقدمه این نوشتار مطرح کردیم برایه محک زدن علم خود استفاده می‌کنیم.قبلا بیان کردیم که متکی‌ بودن فقط بر مبنای یک روش فراگیری میتواند نه تنها موجب خطا باشد، بلکه قابلیت آنرا دارد که حتی ما را از حقیقت دورتر کند..
۱- در بسیاری از مورد حواس ۵ گانه را روش موثری در یاد گیری دانستیم ،و با توجه به آیات ۳:۹۶ و ۳:۹۷ میبینیم که الله با مشخص کردن و بیان تاریخی بیت الحرام از مومنان که توانایی سفر به بیت الحرام را دارند می‌خواهد که به آنجا رفته و با استفاده از حواس ۵ گانه خویش به وضوح آیات روشن او را مشاهده کنند.
۲-با تعمق و تفکر در معنی‌ کلمه بیت در یافتیم که این مکان محلی برایه زندگی‌ کردن یا مسکن نیست بلکه یک سیستم عقیدتی‌ می‌باشد که مسلمانان را در زیریک چتر حمایت می‌کند.و همچنین با تکیه به درک صحیح آیه ۲۹:۴۵ در یافتیم که  این الله نیست که به ستایش ما نیاز دارد بلکه این ما هستیم که برای زندگی‌ بهتر و آرامش روحی بیشتر به ستایش او نیازمند هستیم و و این احتیاج میتواند قویترین استدلال و دلیل انسان برای ستایش او باشد.
۳-بیان کردیم که یکی‌ از منابع علوم ما مراجع قابل اطمینان و اعتماد،  چون والدین،معلمان، و مسئولان امور هستند.
در بین مسلمانان حتی با در نظر گرفتن فرقه‌های مختلفی‌  که خود را وابسته به آنها می‌بینند احدی را نمی‌توان یافت که  بدون شک والا‌ترین مرجع اسلام را کتاب قرآن نداند ، و الله به مسلمانان عالم این اطمینان خاطر را داده است که از کتاب خود محافظت می‌کند.
۱۵:۹
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
بى‌ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‌ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود.
با این آیه قرآن مطمئن‌ترین و محترم‌ترین مرجع علوم دینی ما می‌باشد.
در ارتباط با روش چهارم که به عبارتی اشراق ،بینش و دانش قلبی می‌باشد  می‌دانیم که پیروان دین اسلام و قرآن در مقایسه با پیروان ادیان دیگر به رکن بر پا کردن صلوة بسیار معتقد و مصر هستند و در بسیاری از مواقع به برپا کردن صلوة خویش به نحوه گروهی که به آن صلوة جماعت هم گفته میشود اصرار دارند. زیرا قلبا معتقد هستند که این عمل مخصوصا نحوه جماعت آن‌ به آنها اعتماد به نفس و آرامش بیشتری میدهد ،اقامه کردن صلوة و قدمت آن‌ بیانگر این حقیقت می‌باشد که صلوة با روح و ذات انسانیت نه تنها در تضاد نیست بلکه بر پا گذارن صلوة غیبت آنرا به هر دلیلی‌ حتی اگر از حوزه اراده آنها خارج باشد ،مانند بیماری, سفر یا گرفتاری غیر قابل پیشبینی‌ در زندگی‌ روزمره خویش کاملا احساس میکنند.
در پایان لازم می‌دانم که آیه ۱۲۵ از سوره بقره را دوباره مطرح کرده و از الله  عاجزانه تقاضا  کنم به ما درک بیشتر از کتابش را عطا کرده و صلوة ما را قبول در گاه خود کند .هیچوقت نباید فراموش کنیم که بر قراری ارتباط با ذات حق موجب آرامش روح ما شده و هیچوقت نباید از لطف و رحمت او غافل و ناا امید باشیم..
قُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ﴿١١٨﴾
و بگو: «پروردگارا، ببخشاى و رحمت كن [كه‌] تو بهترين بخشايندگانى .
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ
و به راستی‌ ما خانه کعبه را ساختیم برای انسان که خود را مکرراً باز سازی کنند،و مکانی برای آرامش قلبی و روحی آنان .پس فرا گیرید (درس بگیرید،اتخاذ کنید) از مکانی که ابراهیم می ایستاد و صلوه بر پا میکرد. و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه: «خانه مرا براى طواف‌كنندگان و معتكفان و ركوع و سجودكنندگان پاكيزه كنيد

با تشکر از برادران   IIPC،و استفاده از ترجمه معزی، و MUHAMAD ASAD

ساجد همدانی




هیچ نظری موجود نیست: