بنام خدا
وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ [آل عمران : 78]
و از ميان آنان گروهى هستند كه زبان خود را به [خواندن] كتاب مىپيچانند تا آن را از [مطالب] كتاب [آسمانى] پنداريد با اينكه آن از كتاب [آسمانى] نيست و مىگويند آن از جانب خداست در صورتى كه از جانب خدا نيست و بر خدا دروغ مىبندند با اينكه خودشان [هم] مىدانند 78
به کسانی که هنوز در وادی شرک و گمراهی اسیر ظلمت هستند و میخواهند
بوی توحید و نور هدایت را از آیات قرآن استشمام کنند تا رستگار شوند. آمین
در این مقاله سعی دارم خواننده و محققان عزیز راابتدا با چگونگی شکل گیری یک باور انحرافی در مقابل مسیر روشنگر قران کریم آشنا سازم و نظرات و عقاید کسانی که از ابتدا در بطن شکل گیری این تز ضد توحیدی و شیطانی نقش داشته اند و نظرات موافق و مخالفین با این تئوری شیطان که هدف نهایی آن تامین و توجیه امیال و آرزوهای انسانی و تسلط شیطان بر انسان و مقابله با رمز رستگاری و رها شدن انسان از قیود برده گی وبنده گی غیر از خدا (توحید)میباشدرا باز نویسی کنم و در آخر آیات قرآن را که با این تئوری شوم و ضد اسلامی و ضد بشری تحت عنوان ولایت فقیه مقابله میکنند را برای خردمندان که میخواهند پیام خدا را بشنوند ودرک صحیحی از دیدگاه قرآن که در تمام آیات ولایت را از آن خدا میداند و نه هیچ کس دیگری داشته باشند بعضی آیات مرتبط را بعنوان سند ارائه میکنم بدیهیست چنانچه اهل تحقیق نیاز به آیات بیشتری دارند در صورت درخواست خدمتتان ارسال خواهم کرد .
در دیدگاه شیعیان اگرچه مرجعيت فقيه به عنوان يک متخصص در علوم مذهبي و به معناي رسيدگي به امور مذهبي شيعيان توسط فقيه سابقه تاريخي دارد. ـ که آن هم هر فرد شيعه با اختيار و تحقيق خود به طور مجزا فقيهي واجد شرايط را به عنوان متخصص آن هم فقط در احکام دين، براي خود و نه براي ديگران به عنوان مرجع انتخاب ميکند ـ اما لزوم حاکميت سياسي فقيه بر جامعه تا پيش از نظام جمهوري اسلامي مطرح نشده بود و با مخالفت مراجع عظام تقليد در زمان خود مواجه شد. همچنين منتظري بعنوان باني اضافه شدن اصل ولايت فقيه به قانون اساسي جمهوري اسلامي و ارائه اختيارات گسترده به وي، در سالهاي پاياني زندگياش مخالف سرسخت آن بود.وآنگونه که از سخنان هاشمي رفسنجاني بر ميآيد، علت آنکه خميني و ساير روحانيون در ابتدا ولايت فقيه را در پيش نويس قانون اساسي وارد نکردند، سردرگمي آنان از چگونگي طرح آن بودهاست، نه آنکه خميني ولايت فقيه را مد نظر نداشتهاست. از سويي خميني طي سخناني تاکيد دارد که اختيارات ولي فقيه به مراتب بيش از اين است و براي جلوگيري از انتقاد روشنفکران به اين مقدار قناعت کردهاند بنا به روايتي که ابوالحسن بني صدر نقل ميکند، پس از آگاهي از آنکه مجلس خبرگان تصميم دارد قانون اساسي را بر مبناي ولايت فقيه تنظيم کند، او به همراه تن ديگر از جمله آيتالله طالقاني، عزت الله سحابي، علي گلزاده غفوري، مکارم شيرازي[ ]، نوربخش و مقدم مراغهاي تصميم به استعفا در اعتراض به اين موضوع داشتند اما نهايتا ماندن در مجلس خبرگان و مخالفت با اصل ولايت فقيه را به مصلحت ميبينند. بنا به روايت وي مرتضي حائري يزدي (فرزند بنيانگذار حوزه علميه قم) نيز با ولايت فقيه مخالف بود اما به بهانه کسالت از مطرح کردن مخالفت خود خودداري کرد.به گفته بني صدر مکارم شيرازي نيز سخت بر عليه ولايت فقيه سخنراني کرد و گفت امروز روز سياه تاريخ ايران است
عزت الله سحابي ميگويد بهشتي نيز با ولايت فقيه مخالف بوده اما به وي گفتهاست :«الان شرايطي نيست که بتوانيم اين مباحث را مطرح کنيم.» اما آنگونه که در متن منتشر شده از مذاکرات ديده ميشود، در جلسه راي گيري پيرامون ولايت فقيه پس از سخنراني مهندس مقدم مراغهاي در مخالفت با ولايت فقيه، بهشتي در دفاع از آن سخنراني کردهاست
به گفته سيد علي خامنهاي، ولي فقيه تمام اختيارات پيامبر اسلام (حتي اختيار بر نفس و جان مسلمانان) را داراست و راي او بر نظر همه مردم و حتي ساير فقها برتري و رجحان دارد
آيتالله حسينعلي منتظري ولايت فقيه جامع الشرايط را تاييد ميکند ولي ولايت مطلقه فقيه را از مصاديق شرک ميداند
آيتالله سيد کاظم شريعتمداري مخالف اختيارات نامحدود ولي فقيه بود و به اصل 110 قانون اساسي راي نداد
آيتالله سيد حسن طباطبايي قمي با نظريه ولايت فقيه مخالف بود. او براين اعتقاد بود که در شرايط کنوني امکان برقراري حکومت اسلامي وجود ندارد.
آيتالله سيد ابوالقاسم خويي نظريه ولايت فقيه را يک «بدعت عاري از هرگونه پشتوانه در قوانين و حکمت شيعي» ميدانستند.
آيتالله مرتضي مطهري در کتاب پيرامون انقلاب اسلامي ميگويد:«ولايت فقيه به اين معنا نيست که فقيه خود در رأس دولت قرار گيرد و عملاً حکومت کند. نقش فقيه در يک کشور اسلامي ... نقش يک ايدئولوگ است نه نقش يک حاکم.... تصور مردم آن روز ـ دوره مشروطيت ـ و نيز تصور مردم ما از ولايت فقيه اين نبود و نيست که فقها حکومت کنند و اداره مملکت را بهدست گيرند
سيد علي سيستاني درباره ولايت فيقه چنين بيان ميکند که ولايت در آن چه - به اصطلاح فقها - امور حسبيه خوانده ميشود
علامه سيد علي امين فقيه لبناني، عذرخواهي آيتالله منتظري از مردم و اعتراض فرزندان انقلاب ايران و دوستان آيتالله خميني به «ولي فقيه» را نشانه آن ميداند که اين نظريه آزمون خود را پس داده و در آزمون اجرا مردود شدهاست
رفسنجاني: مخالف گنجاندن ولايت فقيه در قانون اساسي بودم بهشتي نيز با ولايت فقيه مخالف بود
استفتائات از آقای خامنه ای
س 59: آيا کسى که اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه ندارد، مسلمان حقيقى محسوب مىشود؟
ج: عدم اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه، اعم از اين که بر اثر اجتهاد باشد يا تقليد، در عصر غيبت حضرت حجت(ارواحنا فداه) موجب ارتداد و خروج از دين اسلام نمىشود.
س 67: آيا ولايت فقيه يک مسأله تقليدى است يا اعتقادى؟ و کسى که به آن اعتقاد ندارد چه حکمى دارد؟
ج: ولايت فقيه از شئون ولايت و امامت است که از اصول مذهب مىباشد. با اين تفاوت که احکام مربوط به ولايت فقيه مانند ساير احکام فقهى از ادّله شرعى استنباط مىشوند و کسى که به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم پذيرش ولايت فقيه رسيده، معذور است
در اینجا به بخشی از آیات قرآن اشاره میکنم که ولایت رافقط مخصوص خدا میداند و اگر کسی به غیر از آن باور داشته باشد را مشرک میداند به بیانی ساده تر قرآن اصل ولایت فقیه را مردود شمرده و پیروان آن را مشرک میداند
..........مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ [البقرة : 120]2/120
.............اى آفريننده آسمانها و زمين! تو ولى و سرپرست من در دنيا و آخرت هستى، مرا مسلمان بميران; و به صالحان ملحق فرما!» (101)
با تدبر و اندیشه در آیات فوق و توجه کامل به متن عربی کلمه ولی کاملآ روشن است که دین فروشان چگونه بجای تبعیت از آیات خداوند به ستیزه با آنها بر خواسته تا مطامع و امیال دنیوی خود را دریابند
بنده خدا
وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ [آل عمران : 78]
و از ميان آنان گروهى هستند كه زبان خود را به [خواندن] كتاب مىپيچانند تا آن را از [مطالب] كتاب [آسمانى] پنداريد با اينكه آن از كتاب [آسمانى] نيست و مىگويند آن از جانب خداست در صورتى كه از جانب خدا نيست و بر خدا دروغ مىبندند با اينكه خودشان [هم] مىدانند 78
به کسانی که هنوز در وادی شرک و گمراهی اسیر ظلمت هستند و میخواهند
بوی توحید و نور هدایت را از آیات قرآن استشمام کنند تا رستگار شوند. آمین
در این مقاله سعی دارم خواننده و محققان عزیز راابتدا با چگونگی شکل گیری یک باور انحرافی در مقابل مسیر روشنگر قران کریم آشنا سازم و نظرات و عقاید کسانی که از ابتدا در بطن شکل گیری این تز ضد توحیدی و شیطانی نقش داشته اند و نظرات موافق و مخالفین با این تئوری شیطان که هدف نهایی آن تامین و توجیه امیال و آرزوهای انسانی و تسلط شیطان بر انسان و مقابله با رمز رستگاری و رها شدن انسان از قیود برده گی وبنده گی غیر از خدا (توحید)میباشدرا باز نویسی کنم و در آخر آیات قرآن را که با این تئوری شوم و ضد اسلامی و ضد بشری تحت عنوان ولایت فقیه مقابله میکنند را برای خردمندان که میخواهند پیام خدا را بشنوند ودرک صحیحی از دیدگاه قرآن که در تمام آیات ولایت را از آن خدا میداند و نه هیچ کس دیگری داشته باشند بعضی آیات مرتبط را بعنوان سند ارائه میکنم بدیهیست چنانچه اهل تحقیق نیاز به آیات بیشتری دارند در صورت درخواست خدمتتان ارسال خواهم کرد .
در دیدگاه شیعیان اگرچه مرجعيت فقيه به عنوان يک متخصص در علوم مذهبي و به معناي رسيدگي به امور مذهبي شيعيان توسط فقيه سابقه تاريخي دارد. ـ که آن هم هر فرد شيعه با اختيار و تحقيق خود به طور مجزا فقيهي واجد شرايط را به عنوان متخصص آن هم فقط در احکام دين، براي خود و نه براي ديگران به عنوان مرجع انتخاب ميکند ـ اما لزوم حاکميت سياسي فقيه بر جامعه تا پيش از نظام جمهوري اسلامي مطرح نشده بود و با مخالفت مراجع عظام تقليد در زمان خود مواجه شد. همچنين منتظري بعنوان باني اضافه شدن اصل ولايت فقيه به قانون اساسي جمهوري اسلامي و ارائه اختيارات گسترده به وي، در سالهاي پاياني زندگياش مخالف سرسخت آن بود.وآنگونه که از سخنان هاشمي رفسنجاني بر ميآيد، علت آنکه خميني و ساير روحانيون در ابتدا ولايت فقيه را در پيش نويس قانون اساسي وارد نکردند، سردرگمي آنان از چگونگي طرح آن بودهاست، نه آنکه خميني ولايت فقيه را مد نظر نداشتهاست. از سويي خميني طي سخناني تاکيد دارد که اختيارات ولي فقيه به مراتب بيش از اين است و براي جلوگيري از انتقاد روشنفکران به اين مقدار قناعت کردهاند بنا به روايتي که ابوالحسن بني صدر نقل ميکند، پس از آگاهي از آنکه مجلس خبرگان تصميم دارد قانون اساسي را بر مبناي ولايت فقيه تنظيم کند، او به همراه تن ديگر از جمله آيتالله طالقاني، عزت الله سحابي، علي گلزاده غفوري، مکارم شيرازي[ ]، نوربخش و مقدم مراغهاي تصميم به استعفا در اعتراض به اين موضوع داشتند اما نهايتا ماندن در مجلس خبرگان و مخالفت با اصل ولايت فقيه را به مصلحت ميبينند. بنا به روايت وي مرتضي حائري يزدي (فرزند بنيانگذار حوزه علميه قم) نيز با ولايت فقيه مخالف بود اما به بهانه کسالت از مطرح کردن مخالفت خود خودداري کرد.به گفته بني صدر مکارم شيرازي نيز سخت بر عليه ولايت فقيه سخنراني کرد و گفت امروز روز سياه تاريخ ايران است
عزت الله سحابي ميگويد بهشتي نيز با ولايت فقيه مخالف بوده اما به وي گفتهاست :«الان شرايطي نيست که بتوانيم اين مباحث را مطرح کنيم.» اما آنگونه که در متن منتشر شده از مذاکرات ديده ميشود، در جلسه راي گيري پيرامون ولايت فقيه پس از سخنراني مهندس مقدم مراغهاي در مخالفت با ولايت فقيه، بهشتي در دفاع از آن سخنراني کردهاست
به گفته سيد علي خامنهاي، ولي فقيه تمام اختيارات پيامبر اسلام (حتي اختيار بر نفس و جان مسلمانان) را داراست و راي او بر نظر همه مردم و حتي ساير فقها برتري و رجحان دارد
آيتالله حسينعلي منتظري ولايت فقيه جامع الشرايط را تاييد ميکند ولي ولايت مطلقه فقيه را از مصاديق شرک ميداند
آيتالله سيد کاظم شريعتمداري مخالف اختيارات نامحدود ولي فقيه بود و به اصل 110 قانون اساسي راي نداد
آيتالله سيد حسن طباطبايي قمي با نظريه ولايت فقيه مخالف بود. او براين اعتقاد بود که در شرايط کنوني امکان برقراري حکومت اسلامي وجود ندارد.
آيتالله سيد ابوالقاسم خويي نظريه ولايت فقيه را يک «بدعت عاري از هرگونه پشتوانه در قوانين و حکمت شيعي» ميدانستند.
آيتالله مرتضي مطهري در کتاب پيرامون انقلاب اسلامي ميگويد:«ولايت فقيه به اين معنا نيست که فقيه خود در رأس دولت قرار گيرد و عملاً حکومت کند. نقش فقيه در يک کشور اسلامي ... نقش يک ايدئولوگ است نه نقش يک حاکم.... تصور مردم آن روز ـ دوره مشروطيت ـ و نيز تصور مردم ما از ولايت فقيه اين نبود و نيست که فقها حکومت کنند و اداره مملکت را بهدست گيرند
سيد علي سيستاني درباره ولايت فيقه چنين بيان ميکند که ولايت در آن چه - به اصطلاح فقها - امور حسبيه خوانده ميشود
علامه سيد علي امين فقيه لبناني، عذرخواهي آيتالله منتظري از مردم و اعتراض فرزندان انقلاب ايران و دوستان آيتالله خميني به «ولي فقيه» را نشانه آن ميداند که اين نظريه آزمون خود را پس داده و در آزمون اجرا مردود شدهاست
رفسنجاني: مخالف گنجاندن ولايت فقيه در قانون اساسي بودم بهشتي نيز با ولايت فقيه مخالف بود
استفتائات از آقای خامنه ای
س 59: آيا کسى که اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه ندارد، مسلمان حقيقى محسوب مىشود؟
ج: عدم اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه، اعم از اين که بر اثر اجتهاد باشد يا تقليد، در عصر غيبت حضرت حجت(ارواحنا فداه) موجب ارتداد و خروج از دين اسلام نمىشود.
س 67: آيا ولايت فقيه يک مسأله تقليدى است يا اعتقادى؟ و کسى که به آن اعتقاد ندارد چه حکمى دارد؟
ج: ولايت فقيه از شئون ولايت و امامت است که از اصول مذهب مىباشد. با اين تفاوت که احکام مربوط به ولايت فقيه مانند ساير احکام فقهى از ادّله شرعى استنباط مىشوند و کسى که به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم پذيرش ولايت فقيه رسيده، معذور است
در اینجا به بخشی از آیات قرآن اشاره میکنم که ولایت رافقط مخصوص خدا میداند و اگر کسی به غیر از آن باور داشته باشد را مشرک میداند به بیانی ساده تر قرآن اصل ولایت فقیه را مردود شمرده و پیروان آن را مشرک میداند
............وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ [البقرة : 107] 2/107
آيا نمىدانستى كه حكومت آسمانها و زمين، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلى در احكام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولى و ياورى براى شما نيست. (و اوست كه مصلحت شما را مىداند و تعيين مىكند). (107) ترجمه مکارم
...........هيچ ولی و ياورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود. (120)
اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ [البقرة : 257]2/257
خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند; آنها را از ظلمتها،به سوى نور بيرون مىبرد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند; كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مىبرند; آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند. (257) ترجمه مکارم
...........وَاللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ [آل عمران : 68]3/68
و خداوند، ولى و سرپرست مؤمنان است. (68) ترجمه مکارم
وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ [الأنعام : 51]6/51
و به وسيله آن [قرآن] كسانى را كه بيم دارند كه به سوى پروردگارشان محشور شوند هشدار ده [چرا] كه غير او براى آنهاولی و شفيعى نيست باشد كه پروا كنند 51
وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ ......... [الأنعام : 70]
و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا آنان را فريفته است رها كن و [مردم را] به وسيله اين [قرآن] اندرز ده مبادا كسى به [كيفر] آنچه كسب كرده به هلاكت افتد در حالى كه براى او در برابر خدا ولی و شفاعتگرى نباشد
وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْماً عَرَبِيّاً وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ [الرعد : 37]13/37
و بدين سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل كرديم و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى در برابر خدا هيچ ولی و نگهدارنده ای نخواهى داشت 37
قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً [الكهف : 26]18/26
بگو: «خداوند از مدت توقفشان آگاهتر است; غيب آسمانها و زمين از آن اوست! راستى چه بينا و شنواست! آنها هيچ ولى و سرپرستى جز او ندارند! و او هيچ كس را در حكم خود شركت نمىدهد!» (26) ترجمه مکارم
وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاء وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ [العنكبوت : 22]29/22
شما هرگز نمىتوانيد بر اراده خدا چيره شويد و از حوزه قدرت او در زمين و آسمان بگريزيد; و براى شما جز خدا، ولى و ياورى نيست!» (22)ترجمه مکارم
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ [السجدة : 4] 32/4
خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش [قدرت] استيلا يافت براى شما غير از او ولی و شفاعتگرى نيست آيا باز هم پند نمىگيريد 4
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي المَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [الشورى : 9] 42/9
آيا آنها غير از خدا را ولى خود برگزيدند؟! در حالى كه «ولى» فقط خداوند است و اوست كه مردگان را زنده مىكند، و اوست كه بر هر چيزى تواناست! (9)ترجمه مکارم
وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ [الشورى : 28] 42/28
او كسى است كه باران سودمند را پس از آنكه مايوس شدند نازل مىكند و رحمت خويش را مىگستراند; و او ولى و (سرپرست) و ستوده است! (28)ترجمه مکارم
وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ [الشورى : 31] 42/31
و شما هرگز نمىتوانيد در زمين از قدرت خداوند فرار كنيد; و غير از خدا هيچ ولى و ياورى براى شما نيست. (31) ترجمه مکارم
إِنَّ وَلِيِّـيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ [الأعراف : 196] 7/196
ولى و سرپرست من، خدايى است كه اين كتاب را نازل كرده; و او همه صالحان را سرپرستى مىكند. (196)ترجمه مکارم
أُولَـئِكَ لَمْ يَكُونُواْ مُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء...............[هود : 20] 11/20
آنان در زمين به عجز آورندگان [خدا] نيستند و جز خدا اولیایی براى آنان نيست عذاب براى آنان دو چندان مىشود آنان توان شنيدن [حق را] نداشتند و [حق را] نمىديدند 20
وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ [هود : 113] 11/113
و بر ظالمان تكيه ننماييد، كه موجب مىشود آتش شما را فرا گيرد; و در آن حال، هيچ ولى و سرپرستى جز خدا نخواهيد داشت; و يارى نمىشويد! (113)
این آیات و بیش از 60 آیه دیگر در قرآن تاکید دارد بر اینکه ولی مومنین خداوند است و مومنیت حق تبعیت و پیروی از اولیای دیکری غیر از خدا را ندارند و کسانی که غیر از خدا برای خود مولا و ولی دیگری اختیار کنند از دیدگاه قرآن مشرک هستندو مسلمانان طبق دستور خداوند غیر از خدا هیچ کس دیکری را به عنوان ولی بر نمی گزینند
اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ [الأعراف : 3] 7/3
از چيزى كه از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده، پيروى كنيد! و از اولياء ديگر جز او، پيروى نكنيد! اما كمتر متذكر مىشويد! (3)
خدا در آیه فوق بروشنی بیان میکند که فقط از دستورات و احکام خدا که بر ما نازل شده پیروی کنیم و غیر از ان از هیچ اولیای دیگری و دستورات و احکام اشخاص دیگرغیر از خدا پیروی نکنید و سپس قرآن یاد آوری میکند که بسیار کم هستند از انسانهایی که این مطلب را درک میکنند
خدا در آیه فوق بروشنی بیان میکند که فقط از دستورات و احکام خدا که بر ما نازل شده پیروی کنیم و غیر از ان از هیچ اولیای دیگری و دستورات و احکام اشخاص دیگرغیر از خدا پیروی نکنید و سپس قرآن یاد آوری میکند که بسیار کم هستند از انسانهایی که این مطلب را درک میکنند
و آیه دیگری که پیروان ولایت فقیه برای توجیه گمراهی خود و با شبه افکندن در آن برای پوشاندن حقیقت توحید به آن استناد میکنند و آیه رابا تحریف وخلاف سیاق آیات فوق و بنا به میل شخصی آن را ترجمه میکنند در سوره مائده است که به ترجمه درست آن اشاره میکنم
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ [المائدة : 55] 5/55
قطع و یقین بدانید که فقط خدا ولی شما ورسولش وکسانی است که ایمان آورده اند همان کسانی که نماز بپا میدارند وزکات میدهندو آنها رکوع بجای می اورند
اگر آیه را صحیح ترجمه کنیم و به دنبال فرقه بازی و توجیه تفکرات قشری و گروهی نباشیم آیه فوق بروشنی میگوید که فقط خدا ست که ولی حقیقی شماست و ولی رسولش و ولی مومنین است کسانی که ایمان آورده اند همان کسانی که نماز بپا میدارند و زکات میدهند و آنها رکوع بجا می آورند که بعضی از فرقه گرایان با افسانه پردازیهای جعلی و بدون دلیل آیات قرآن را به بازی گرفته و تفسیر های دروغین سعی میکنند کلام خدا را تحریف نموده تا بهره برداری لازم را جهت تثبیت موقعیت گروه و دسته خود به دست آورند و وای بر کسانی که ستمگرانه میکوشند آیات خدا را دگر گون کنند و حقیقت را بپوشانند
باید دانست که پیامبر هم در قرآن خدا را ولی خود میخواند و در مقابل مشرکین که غیر از خدا را میخواندند میگوید که آنها بنده گانی مانند خودتان هستند و ولی من فقط خداست
إِنَّ وَلِيِّـيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ [الأعراف : 196]
ولى و سرپرست من، خدايى است كه اين كتاب را نازل كرده; و او همه صالحان را سرپرستى مىكند. (196)ترجمه مکارم
إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ [الأعراف : 194]
آنهايى را كه غير از خدا مىخوانيد (و پرستش مىكنيد)، بندگانى همچون خود شما هستند; آنها را بخوانيد، و اگر راست مىگوييد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را برآورند)! (194)ترجمه مکارم
و یوسف نیز مانند همین را می گوید و به خدا میگوید که تنها تو ولی من در دنیا و آخرت هستی من را مسلمان بمیران و منرا به شایستگان ملحق کن
................أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ [يوسف : 101].............اى آفريننده آسمانها و زمين! تو ولى و سرپرست من در دنيا و آخرت هستى، مرا مسلمان بميران; و به صالحان ملحق فرما!» (101)
با تدبر و اندیشه در آیات فوق و توجه کامل به متن عربی کلمه ولی کاملآ روشن است که دین فروشان چگونه بجای تبعیت از آیات خداوند به ستیزه با آنها بر خواسته تا مطامع و امیال دنیوی خود را دریابند
بنده خدا
۵ نظر:
سلام دوست عزیز از وبلاگت ممنونم
اقا لطفآ مطالب بیشتر در باره این مطالب از قرآن بنویس تا یه مشت دروغگو افشا بشن ضمنآاین وبلاگ از ایران فیلتره
اگر ولایت فقیه نبود اسلام هم نبود هر کس ولایت را قبول نداشته باشد اسلامش جای شک دارد انما ولیکم الله و رسوله و المومنین..........
آن چه از این نوشتار و نویسنده مشاهده شد، بی سوادی بود و دیگر هیچ!
باسلام تشکر از مطالب ارزنده تان فقط عرض کنم آیت الله طالقانی قبل از تصویب این اصل فوت شدند زیرا در صورت زنده بودنشان تصویب چنین ماده ای در قانون اساسی غیر ممکن بوده است
ارسال یک نظر