آیا به آسمان نمینگرند که ما آن را چگونه بر افراشتیم (قرآن)

آیا به آسمان نمینگرند که ما آن را چگونه بر افراشتیم (قرآن)
نیروی گرانش در سیاهچاله ها بحدی قویست که همه چیز را بدرون خود میکشد حتی نور هم در دام این نیرو می افتد و نمیتواند از آن بگریزد

ايرانيان چگونه مسلمان شدند ؟




ظلم و استبداد در نظامهای هخامنشی و ساسانی که بر اساس نظام طبقاتی حاکم بر جامعه بر مردم تحمیل می شد و مردم را به طبقات اجتماعی ممتاز و طبقه ی پست  تقسیم میکرد نه تنها شان و منزلت انسانها را نادیده گرفته و آنها را تحقیر میکرد بلکه بر اساس نگرش طبقاتی نظام استبدادی حاکم  بیش از 99 درصد مردم را برای منافع  کمتر از یک در صد آن باید بیشترین تلاش را میکردند اما از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی و مدنی خود محروم بودند  بطوریکه فرزند پیشه ور و دهقان حتی از حق تحصیل نیز محروم بودند و نمی توانستند درس بخوانند تا به جامعه خدمت کنند  در اصل آنها در مقابل طبقات ممتاز اجتماعی اصلآ به حساب نمی آمدند  بنابر این جامعه ی طبقاتی بیش از 99 مردم را همراه خود نداشت و نمیتوانست رشد کند مردان فقط برای جنگ و رزم  در رکاب پادشاه آماده میشدند تا جان فشانی کنند به سرزمین های دیگر یورش برده و آنها را به تابعیت و در قلمرو پادشاه در آورند و در این راه اگر میمردند هم کسی نمی پرسید چرا؟ کتیبه ای از داریوش و خشایار شاه در موزه ی ایران باستان نگهداری میشود که آنها میگویند >>>> سپاس اهورا مزدا را که مرد را آفرید و شادی را برای مرد آفرید <<<< این نوع سخن گفتن بروشنی دیدگاه هخامنشیان را نسبت به زنها نمودار میکند که آنها زنها را اصلآ به حساب نمی آوردند بطوریکه در هیچ یک از آثار هخامنشی و ساسانی تصویر حتی یک زن موجود نیست بدلیل آنکه اصلآ زن ارزشی نداشت این مرد بود که میتوانست در رکاب پادشاه و برای حفظ تاج و تخت و کیان سلطنتی مبارزه کند و زن فقط مایه ی خوشگذرانی مرد بود ماموران پادشاهان هخامنشی و ساسانی اگر دختر خوش سیمایی را میدیدند آن را گرفته و به کاخ می آوردند  که این دختران 6 ماه ماساژ روغن و شش ماه بعد ماساژ عطریات میگفتند تا اگر روزی پادشاه میخواست که با یکی از آنها نزدیکی کند آماده باشند حرمسراهای پادشاهان در تخت جمشید هنوز موجود است اما تاریخ نگاران متعصب بدون توجه به این مطالب موارد غلط و دروغ پردازی های خود را با اصرار بر باطل و انکار حقایق بر مطالب غلط و غیر واقعی با اهدافی خاص  اصرار و پافشاری میکنند و تمام این هرزگی ها را به مسلمین نسبت میدهند تا دامن پادشاهان و طبقات ممتاز را از آلودگی پاک نگه دارند بی آنکه دلیل روشنی بر افسانه های بی اساس خود ارایه دهند و یا پاسخ روشنی بر تضادها و تناقضات افسانه های خود ساخته داشته باشند در حالیکه حقیقت گونه ی دیگریست داستان را باید از سنگواره ها شنید که شاهدان بسیار خوبی برای حقایق تاریخی هستند که روایت آنها بر خلاف مورخین چیز دیگریست .
در فضای تاریکی که پادشاهان هخامنشی و ساسانی با تحمیل نظام طبقاتی و تقسیم جامعه به طبقات ممتاز و پست برای ملت ایران رقم زده بودند و آنها را از تمام حقوق اجتماعی و سیاسی محروم ساخته بودند بطوریکه نودو نه درصد جامعه بعنوان طبقه پس اجتماعی در دست  یک درصد آن بعنوان طبقات ممتاز در شرایط برده گی و بنده گی بسر می بردند و مقدراتشان بر اساس منافع طبقات ممتاز تعیین میشد البته که چنین شرایطی به خواست و باب میل آنها نبود و از این وضعیت رنج بسیار می بردند و ناراضی بودند و ظلمی که از جانب طبقات ممتاز اجتماعی بر آنها تحمیل میشد برای آنها قابل پذیرش نبود در چنین فضایی پیام آوری پیام خدا را در قالب نامه ای به پادشاهان مستبد و زور گو میدهد که  همه ی انسانها در پیشگاه خدا برابر هستند و بین پادشاه و رعیت و میان شاهزاده گان و روحانی زاده گان و اشراف زاده گان که خود را طبقات ممتاز میدانند و فرزندان پیشه ور و دهقان هیچ تفاوتی نیست این پیام رهایی بخش را پادشاه مستبد بر نمی تابد و ان را پاره کرده و رسول خدا را دیوانه می خواند . غافل از آنکه این پیام به منزله خونی است که در رگهای خشک و بی روح و افسرده ی جامعه دمیده میشود و محرومانی که طبقات پست اجتماعی خوانده میشدند از شنیدن آن به وجد آمده و روحیه میگیرند >>>>  وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ [القصص : 5]  <<<< بله پیام خدا اینست که انها تفاوتی با طبقات ممتاز جامعه ندارند و تنها عامل کرامت انسانها در پیشگاه خدا تقوا است یعنی هر انسانی  حدود خدا را رعایت کند در نزد خدا گرامی تر است >>>> يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ [الحجرات : 13]  <<<< اینگونه پیامها برای انسانهای پست شمرده شده ندای رهایی و نوید آزادی و آزاده گیست و تمام پیشه وران و دهقانان که تا آن روز در زمره ی انسانهای پست در دربار شاهان و اشراف و روحانیون شمرده میشدند اینک پیام برابری انسانها را باور میکنند و به آن ایمان می آورند و دیگر حاضر نیستند در مقابل هیچ اربابی غیر از رب العالمین سر تعظیم و تکریم فرود آورند و حاضر نیستند کسی غیر از خدا را حمد و ستایش کنند آنها هر روز این شعار ها را در نمازهایشان تکرار میکردند >>>>الحمد لله رب العالمین حمد و ستایش فقط مخصوص خدا پروردگار جهانیان است <<<< زیرا خدای محمد رسول الله به آنها درس رهایی و عدالت و برابری را آموخته بود نودو نه در صد جامعه بعنوان طبقات پست در مقابل اقلیتی کمتر از یک درصد متکبر و برتری جو که خود را طبقه ی ممتاز میخواندند خروشیدند و شوریدند و نظام فاسد طبقاتی را بر چیدند تا نظامی مبتنی بر آگاهی  و شعور وعدالت و برابری را که پیامبر بر اساس فرامین خدا به آنها آموخته بود بنیان نهند در این فضای جدید همه ی افراد جامعه از حقوق مساوی و برابر بر خوردار بودند و کسی بر دیگری برتری و تفوق نداشت بنابر این هرکس میتوانست بدون محدودیتی تحصیل نماید و محدودیتها و موانع طبقاتی در جامعه ی جدید برداشته شده بود .
این فضای باز و آزاد کم کم انسانها را به سمت رشد و شکوفایی سوق می داد انسانهایی که در نظام طبقاتی پیشین محدودیتها فرصتهای باروری را از آنها صلب کرده بود اینک شکوفا میشدند وجامعه رو به رشد و ترقی پیش میرفت نیجه ی این تغییر ظهور دانشمندانی مانند : ابو علی سینا ، محمد ابن زکریای رازی ، ابو ریحان بیرونی ، خواجه نصیر الدین طوسی ، ابو نصر فارابی ، محمد خوارزمی ، سعدی ، حافظ ، مولوی ، خیام ، جامی ، فردوسی ......و بسیار از این دست دانشمندان و ادیبان که حاصل اصلاح جامعه و رفع محدودیتها بود این در حالی بود که در دوران سیاه استبداد طبقاتی هخامنشی و ساسانی حتی یک کتاب و یا دانشمندی در ایران قبل از اسلام وجود نداشت تجار و بازرگانهای ایرانی  که به مکه و مدینه برای تجارت رفت و آمد میکردند بوضوح می دیند که بر خلاف پادشاهان خود کامه و مستبد که با فخر فروشی خود را نماینده ی اهورا مزدا معرفی می کردند و خودشان را  برتر و بالاتر از مردم عادی حتی طبقات ممتاز اجتماعی میدانستند این پیامبر خدا خود را مانند دیگر انسانها بشر میخواند و خود را به دیگران ترجیح نمی دهد و شعار برابری و عدالت میدهد و در عمل نیز مانندانسانهای دیگر لباس میپوشد و با "انها غذا می خورد و فخر فروشی نمی کند ایرانی ها به این پیامها ایمان آوردند و اسلام را با جان و دل پذیرفتند .
برخلاف دروغ پردازیها و افسانه سازی های مورخین کاسبکار نان به نرخ روز خور که بدون تحقیق و درک حقایق و تحلیل وقایع می گویند اسلام با زور شمشیر در ایران به پیروزی رسید که همین سخن توهین بزرگی به ایرانیان است که با زور شمشیر و اجبار تن به زور دادند و آیین خود را عوض کردند باید بدانیم که ایران مورد تاخت و تاز و هجوم گردنکشانی مانند اسکندر و چنگیز قرار گرفته و اگر قرار بود ایرانیها به زور شمشیر از آیین خود دست بکشند چگونه است که تسلیم آیین چنگیز و یا اسکندر نشدند اما اسلام را پذیرفتند ؟ این افسانه ها و فریبهای تاریخ را عده ای با اهداف و غرایض خاصی منتشر میسازند تا بغض و خشم خود را بگونه ای التیام بخشند و فرو نشانند .
بار دیگر تاکید میکنم که تمام مفاخر علمی و فرهنگی و ادبی ایرانیان مربوط به دوران بعد از مسلمان شدن ایرانیهاست که با رها شدن از قید و بند تبعیض طبقاتی حاکم انسانها شکوفا شدند و قبل از اسلام نام هیچ کتاب و یا دانشمندی در ایران به ثبت نرسیده است در حالیکه هم عصر با هخامنشیان در یونان دانشمندان بسیاری با کتابهایشان به ثبت رسیده است دانشمندانی که برخی از آنها را میشناسید((( تالس ، فیثاغورث ، اقلیدس ، ارشمیدس و........) ادامه ی بحث را در دلیل آنکه چرا در ایران قبل از اسلام نام هیچ کتاب و یا دانشمندی به ثبت نرسیده بخوانید
والسلام بنده ی خدا

هیچ نظری موجود نیست: