آیا به آسمان نمینگرند که ما آن را چگونه بر افراشتیم (قرآن)

آیا به آسمان نمینگرند که ما آن را چگونه بر افراشتیم (قرآن)
نیروی گرانش در سیاهچاله ها بحدی قویست که همه چیز را بدرون خود میکشد حتی نور هم در دام این نیرو می افتد و نمیتواند از آن بگریزد

1 - سنگسار کردن زنا کارحکم قرآن نیست



الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾ نور

 زن زنا کار و مرد زنا کار را به هر کدام یکصد ضربه شلاق از جنس پوست بزنید و در دین خدا نسبت به آن دو نفر مهربانی اتخاذ نکنید اگر شما به خدا و روز آخر ایمان داریدو باید گروهی از مومنین شاهد عذاب ان دو (زناکار) باشند ﴿۲﴾ نور

 این آیه بروشنی حکم مرد و زن زنا کار را بیان میکند و بر اساس این آیه کسانی که زنا کار را سنگسار میکنند حکم خدا را باور ندارند زیرا حکم سنگسار زنا کار در قرآن کریم وجود ندارد 

مشگل ما مسلمانان و اهل کتاب اینست که به حرفهای خداوند گوش نمیدهیم بلکه آنچیزی که هوای نفس و خواهشهای درونی ماست پیروی میکنیم این تنها حکمی است که برای مرد زناکار و زن زنا کار در قرآن وجود دارد فقط در حکم ملکت ایمان این صد ضربه نصف میشودکه در همین مقاله به ان میپردازیم و احکامی مانند محصن وغیر محصن در حکم خدا نیست و از جعلیات اصحاب احادیث است

حکم زنان هم جنس گرا نیز در سوره ی نساء 15 آمده 
وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً [النساء : 15]
و زنهایی از زنهای شما که مرتکب فحشا میشوند پس برعلیه آنها شاهد بخواهید و اگر (شاهدان) شهادت دادند از آنها در خانه هایتان نگهداری کنید تا وقتیکه مرگ دریابدشان یا خدا راهی را برای آنها قرار دهد ﴿۱۵﴾ نساء
 دقت در آیه ی فوق ضروریست که بسیاری از مترجمین ان را با زنا اشتباه گرفته اند زیرا در زنا مرد یازن با جنس مخالف هم بستر مي شود اما در این آیه بحثی از زنا نیست بلکه بحث فحشای زنان است یعنی همبستر شدن زن با زن

دستور خداوند در این آیه به مومنان اینست
اگر همسر شما مرتکب فحشایی شد و این فحشا ثابت هم شدو چهار نفر هم بر ان شهادت دادند حق ندارید آنها را از خانه هایتان بیرون کنید و باید از آنها در خانه های خود تا هنگام مرگ نگهداری کنید یا خدا برای او راه دیگری قرار دهد مانند ازدواج با کس دیگر یا رجوع به شوهرش یا پیدا کردن شغلی که بتواند هزینه های زندگی را تامین و خودش را اداره کند زیرا خدا نمیخواهد کسی را که مرتکب گناه شده نابود سازد وزندگی اش را تباه کند این دستور خداست هر چند هیچ یک از مدعیان روشنفکری امروز حاضر به تبعییت از چنین قانونی نباشند و متعصبین ناگاه اصرار بر حکم سنگسار داشته باشند
برخی از ناباوران لجوج به جهت ضدیت با قرآن چنین القاء میکنند که واژه فَأَمْسِكُوهُنَّ  به معنی نگهداری کردن نیست و حبس کردن و زندانی کردن است تا در زندان خانگی بمیرند اما باید دانست که هر واژه ای در قرآن جایگاه خودش را داردو در قرآن هم واژه حبس بمعنی بازداشت موقت و هم سجن بمعنی زندان وجود دارد  
به ایات زیر توجه کنید
يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَأَصَابَتْكُم مُّصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاَةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لاَ نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلاَ نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللّهِ إِنَّا إِذاً لَّمِنَ الآثِمِينَ [المائدة : 106]
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، هنگامى كه يكى از شما را [نشانه‌هاى‌] مرگ دررسيد، بايد از ميان خود دو عادل را در موقع وصيّت، به شهادت ميان خود فرا خوانيد؛ يا اگر در سفر بوديد و مصيبت مرگ، شما را فرا رسيد [و شاهد مسلمان نبود] دو تن از غير [همكيشان‌] خود را [به شهادت بطلبيد]. و اگر [در صداقت آنان‌] شك كرديد، پس از نماز، آن دو را نگاه مى‌داريد؛ پس به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه ما اين [حق‌] را به هيچ قيمتى نمى‌فروشيم هر چند [پاى‌] خويشاوند [در كار] باشد، و شهادت الهى را كتمان نمى‌كنيم، كه [اگر كتمان حق كنيم‌] در اين صورت از گناهكاران خواهيم بود.
وَاسُتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاء مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوَءاً إِلاَّ أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [يوسف : 25]
و آن دو به سوى در بر يكديگر سبقت گرفتند، و [آن زن‌] پيراهن او را از پشت بدريد و در آستانه را يافتند. در آقاى آن زن آن گفت: «كيفر كسى كه قصد بد به خانواده تو كرده چيست؟ جز اينكه زندانى يا [دچار] عذابى دردناك شود
قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسَتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُوناً مِّنَ الصَّاغِرِينَ [يوسف : 32] قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ [يوسف : 33]
آن زن گفت: «اين همان است كه در باره او سرزنشم مى‌كرديد. آرى، من از او كام خواستم و[لى‌] او خود را نگاه داشت، و اگر آنچه را به او دستور مى‌دهم نكند قطعاً زندانى خواهد شد و حتماً از خوارشدگان خواهد گرديد.» 32[يوسف‌] گفت: «پروردگارا، زندان براى من دوست‌داشتنى‌تر است از آنچه مرا به آن مى‌خوانند، و اگر نيرنگ آنان را از من بازنگردانى، به سوى آنان خواهم گراييد و از [جمله‌] نادانان خواهم شد.33
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ [يوسف : 39]
اى دو رفيق زندانيم، آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداى يگانه مقتدر؟
اما ایاتی که مسک در آنان ذکر گردیده هم دلیل روشنی بر نگهداری از زنان است و نه حبس یا زندانی کردن به نمونه ای از این آیات اشاره میکنم
فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً [الطلاق : 2]
پس چون عدّه آنان به سر رسيد، [يا] به شايستگى نگاهشان داريد، يا به شايستگى از آنان جدا شويد، و دو تن [مرد] عادل را از ميان خود گواه گيريد، و گواهى را براى خدا به پا داريد. اين است اندرزى كه به آن كس كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، داده مى‌شود، و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرون‌شدنى قرار مى‌دهد.
وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النَّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَاراً لَّتَعْتَدُواْ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلاَ تَتَّخِذُوَاْ آيَاتِ اللّهِ هُزُواً وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [البقرة : 231]
و چون آنان را طلاق گفتيد، و به پايان عدّه خويش رسيدند، پس بخوبى نگاهشان داريد يا بخوبى آزادشان كنيد. و[لى‌] آنان را براى [آزار و] زيان رساندن [به ايشان‌] نگاه مداريد تا [به حقوقشان‌] تعدّى كنيد. و هر كس چنين كند، قطعاً بر خود ستم نموده است. و آيات خدا را به ريشخند مگيريد، و نعمت خدا را بر خود و آنچه را كه از كتاب و حكمت بر شما نازل كرده و به [وسيله‌] آن به شما اندرز مى‌دهد، به ياد آوريد؛ و از خدا پروا داشته باشيد، و بدانيد كه خدا به هر چيزى داناست.
وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [النساء : 25]
و هر کس از شما که توانایی مالی نداردکه ازدواج کند با زنان مومن غیر مهاجر پس ازدواج کند با زنان مهاجر مومنی که با شما پیمان دارند اززنان جوان با ایمان شما و خدا داناتر است به ایمان شما بعضی از شما مانند بضی دیگر هستید (همه مثل هم انسان هستید) پس با اجازه خانواده هایشان با آنها ازدواج کنید و بدهید به آنها مهریه هایشان را به نیکویی در حالیکه پاکدامن باشند ونه بی عفت و نه زنانی که همدم (رفیق )میگیرند سپس وقتی که شوهر کردند اگر مرتکب فحشایی شدند مجازات آن زنان نصف آن مجازاتیست که بر زنان غیر مهاجر(که در دیار خودشان و در كنار خانواده هايشان هستند)وجود دارد از عذاب . آن برای هر کدام از شماست که از فاسد شدن میترسد و اگر صبر کنید برایتان بهتر است و خدا آمرزنده ای مهربان است 25
در این آیه بوضوح گفته شده که زنانی که ایمان آورده و از قوم کافر جدا شده و بسوی مومنین مهاجرت کرده اند و اکنون کنار خانواده های خودشان نیستند اگر مرتکب فحشایی شوند مجازات انان نصف زنانی است که در دیار خودشان و در كنار خانواده هايشان هستند
حال سوال اینست اگر حکم زنا سنگسار است نصف این حکم چقدر است؟؟؟؟ و چگونه میتوان حکم سنگسار را نصف کرد؟؟؟
بنا بر این دلایل حکم زنا در قرآن سنگسار نیست و فقط یکصد ضربه شلاق بعد از اثبات آن است 

هم جنس گرایی در قران مذموم است و نهی شده

حکم لواط کاران نیز در سوره ی نساء آیه ی 16 ح آمده
وَاللَّذَانَ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ تَوَّاباً رَّحِيماً [النساء : 16] واگر دونفر مرد از شما مرتکب فحشایی شوند(مرتکب لواط شوند) پس اذیتشان کنیدو اگر توبه کردند و خود را اصلاح کردند دیگر کاری با آنها نداشته باشید البته خدا توبه پذیر مهربان است(16)
ضمیر موصولی وللذان اشاره به دو مرد دارد که متاسفانه برخی مترجمین آن را (( آن دو نفر)) ترجمه نموده اند که در عربی به معنی آن دو نفر مرد است زیرا در عربی ضمایر مذکر و مونث فرق  میکند برای فهم بهتر ضمایر موصولی زن و مرد را برایتان مینویسم
الذی = آن مرد الذان = آن دو مرد الذین = آن مردان
التی = آن زن التان یا التین = آن دو زن الاتی یا الایی = آن زنها
حکم زنان هم جنس گرا نیز در سوره ی نساء 15 آمده 
 وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً [النساء : 15]
و زنهایی از زنهای شما که مرتکب فحشا میشوند پس برعلیه آنها شاهد بخواهید و اگر (شاهدان) شهادت دادند از آنها در خانه هایتان نگهداری کنید تا وقتیکه مرگ دریابدشان یا خدا راهی را برای آنها قرار دهد ﴿۱۵﴾ 
دقت در آیه ی فوق ضروریست که بسیاری از مترجمین ان را با زنا اشتباه گرفته اند
 زیرا در زنا مرد یازن با جنس مخالف هم بستر مي شود اما در این آیه بحثی از زنا
 نیست بلکه بحث فحشای زنان است یعنی همبستر شدن زن با زن
برخی نیز بدلیل عدم اشنایی با مفاهیم قران به اشتباه تصور می کنند که خدا حکم زنا کار را در این دو ایه تغییر داده که این مطلب ابدآ صحیح نیست و طبق آیات قران  هرگز برای سنت خدا تبدیل و تحویلی نیست 
عمل زنا در قران تعریف شده است رابطه ی جنسی که بین یک مرد و یک زن انجام میشود و حکم آن داده شده در دو آیه ی فوق عمل جنسی بین زن با زن که با ضمیر اللاتی روشن شده نشان میدهد که پای مردی در کار نیست و اللاتی فقط اشاره به زنان دارد و در آیه ی بعد ضمیر واللذان نیز اشاره به دو مرد دارد که رابطه ی جنسی بر قرار می کنند و این نیز نوعی از فحشاست که قران احکام آنها را نیز داده                                                                                                                             بنده خدا

۸ نظر:

ناشناس گفت...

بسم الله الرحمن الرحیم . يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ [٤٧:٣٣]
ای اهل ایمان! خدا را اطاعت کنید و پیامبر را اطاعت کنید و اعمالتان را [با تخلف از دستورها خدا و پیامبر، شرک، نفاق، منت گذاری و ریا] باطل مکنید. واجب است زناکار محصن را سنگسار (رجم) نمود تا آنکه می میرد، تا به سنت رسول صلی الله علیه وسلم عمل شده باشد، چرا که این عمل بوسیله قول و فعل و امر ایشان ثابت شده است، رسول خدا صلی الله علیه وسلم (سه شخص زناکار بنامهای) ماعز و جهینه و غامدیه و همچنین دو یهودی را رجم نمودند، این از طریق احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه وسلم ثابت شده است و همینطور اهل علم از صحابه رضی الله عنه گرفته تا تابعین و بعد آنها بر آن اجماع نمودند، و کسی در آن مخالفت نورزیده بجز کسانی که مخالفتشان اهمیت و اعتبار ندارد.
امام بخاری و مسلم در صحیح خود از ابن عباس رضی الله عنهما از عمر رضی الله عنه روایت کردند که گفت : « إِنَّ اللهَ بَعَثَ مُحَمَّدًا صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْحَقِّ، وَأَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ فَکَانَ مِمَّا أَنْزَلَ اللهُ آیَةُ الرَّجْمِ، فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَیْنَاهَا رَجَمَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ فَأَخْشی، إِنْ طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ، أَنْ یَقُولَ قَائِلٌ: وَاللهِ مَا نَجِدُ آیَةَ الرَّجْمِ فِی کِتَابِ اللهِ؛ فَیَضِلُّوا بِتَرْکِ فَرِیضَةٍ أَنْزَلَهَا اللهُ وَالرَّجْمُ فِی کِتَابِ اللهِ حَقٌّ عَلَی مَنْ زَنَی، إِذَا أُحْصِنَ، مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ، إِذَا قَامَتِ الْبَیِّنَةُ، أَوْ کَانَ الْحَبَلُ أَوِ الاعْتِرَافُ» إلخ. یعنی : «همانا خداوند محمّد صلی الله علیه وسلم را به حق فرستاد و قرآن را بر او نازل نمود، یکی از آیات نازل شده آیه مربوط به رجم است، ما این آیه را در قرآن خواندیم و معنی آنرا درک کردیم و آنرا حفظ نمودیم، رسول خدا صلی الله علیه وسلم در زمان خود رجم را انجام داد و ما هم بعد از او رجم را انجام دادیم، می‌ترسم مدتی بگذرد مردم بگویند: قسم به خدا ما آیه مربوط به رجم را در قرآن نمی‌بینیم، آن موقع مردم به واسطه ترک کردن یک امر واجب که خداوند به آن دستور داده است گمراه خواهند شد، باید بدانید رجم کسی که بعد از ازدواج و نزدیکی با همسرش مرتکب زنا می‌شود امری است حق و در کتاب خدا ثابت است و وقتی که شاهد به زنا یا حاملگی وجود داشته باشد و یا اعتراف به زنا شود حکم رجم در حق چنین مرد و زنی اجرا می‌گردد».

ناشناس گفت...

آیا قرانی که به دست ما رسیده کامل است؟ پس ؟یه رجم چیست ؟ (که دستور آن هست ولی آیه ی آن نیست)؟ توضیح دهید.

الحمدلله،
قرآن از جانب خداوندی است که جهانیان را با علم قدرت و حکمت خود آفریده است و اوست که این قرآن را بر بنده اش محمد صلی الله علیه وسلم نازل فرمود و خود او هم حافظ آن خواهد بود:
« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (حجر 9)
یعنی: ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم!
بنابراین خداوندی که بر هر چیز تواناست، و تمامی کائنات را با قدرت و علم خود نگه داشته است، قران و کلام خویش را هم محفوظ نگه داشت و هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که این قرآنی که اکنون در دست انسانهاست، تمام و کمال همان قرآنی است که بر محمد صلی الله علیه وسلم نازل شده بدون کم و کاست و یا فزونی برآن..
وکسی که بر آن شک کند و یا منکر آیه ای از آن گردد او به اجماع امت کافر است زیرا در حقیقت منکر آیات خداوندی شده است.
اما گاهی برخی از آیات قرآن توسط آیات دیگری نسخ می شوند، و آیه ی سنگسار هم مربوط به این نوع آیات است، بنابراین سوال کننده ی محترم جهت فهم این پرسش خود می بایست قواعد ناسخ و منسوخ قرآن را بداند وگرنه نمی تواند به پاسخ سوال خود برسد.

ناشناس گفت...

ما در قرآن بحثی داریم با عنوان ناسخ و منسوخ: ناسخ یعنی آنکه آیه یا حکمی جدید توسط خداوند بر پیامبرش نازل می گردد و توسط آن آیه یا حکم سابق را تغییر می دهد، به آیه یا حکم سابق هم منسوخ گویند، یعنی آیه و حکمی که نسخ شده است.
اما ناسخ انواع و حاتهای مختلفی دارد:
- گاهی فقط حکم آیه ای از قرآن نسخ می شود ولی خود آیه باقی می ماند.
- گاهی هم تلاوت آیه و هم حکم آن نسخ می شود.
- گاهی فقط تلاوت آیه نسخ می شود ولی حکم آن باقی می ماند.
و غیره..
تمامی این امور هم بنا بر حکمت خداوند متعال رخ می دهند و می توان گفت که یکی از حکمتهای آن – والله اعلم – نزول تدریجی آیات و احکام قرآن بر مردم آنزمان بود و چون آنها از جاهلیت به اسلام وارد شده بودند، بنابراین خداوند متعال بنا به حکمت خویش برخی از احکام را در طی چند مرحله بر آنها تشریع کرد تا آنها اندک اندک به مرور خود را با قوانین اسلام تطبیق دهدند، بعد که نفوس آنها ثابت گشت، آنوقت بود که خداوند حکم اصلی را نازل می کرد و حکم سابق را نسخ می نمود.
آیه ی رجم هم یکی از این آیات بود که فقط تلاوت آن نسخ شد ولی حکم آن باقی ماند، و با توجه به اینکه در هنگام جمع آوری قرآن در خلافت عثمان رضی الله عنه سیاست آنها این بود که تمامی آیاتی را که تلاوتشان نسخ نشده را جمع آوری کنند، لذا از اینجاست که گویند: تلاوت آیه ی رجم منسوخ است ولی حکمش باقیست. و نسخ آنهم از جانب خداوند متعال است و اوست که بر پیامبرش صلی الله علیه وسلم وحی کرده و آن نسخ را به پیامبرش خبر داده است.

ناشناس گفت...

در صحیح بخاری (6830) و صحیح مسلم (1691) از عمر بن الخطاب نقل شده است که گفت: "بدرستیکه خداوند پیامبر صلی الله علیه و سلم را به حق برگزیده است، و کتاب (قرآن) را بر او نازل کرد، و از چیزهایی که بر او نازل کرد آیه رجم (سنگسار) بود، پس ما آنرا خواندیم و فهمیدیم و درک کردیم و پیامبر صلی الله علیه و سلم آنرا انجام داد و ما نیز بعد از او انجام دادیم، و من میترسم پس از مدت زمانی کسی بگوید: قسم به خدا که آیة رجم را در قرآن نمیبینیم، و سپس با ترک کردن این فریضه گمراه میشوند، و رجم در کتاب خدا واجب است بر محصن (کسی که ازدواج و جماع کرده باشد) زن و مرد، اگر دلیل اثبات شود، و یا زن حامله شود، و یا کسی اعتراف کند."
و در روایت ابوداوود (4418) آمده است که عمر سپس گفت: "و قسم به خدا، اگر بجز این نبود که مردم بگویند که عمر قرآن را اضافه کرده است آیة رجم را در قرآن مینوشتم".

ناشناس گفت...

درکتاب نیل الاو‌طار امام شوکانی آمده است‌که ثبوت حکم رجم مورد اجماع همه می‌باشد درکتاب "‌البحر" از خوارج نقل شده‌که رجم واجب نیست و ابن العربی نیز از خوارج چنین حکایت‌کرده است‌. وآن را ازبعضی از علمای معتزله مانند "نظام‌" و یارانش نیز حکایت‌کرده است‌. و آنان بر این ادعای خویش هیچ سندی ندارند جز اینکه می‏‎گویند درقرآن نیست و این باطل است‌. زیرا حکم رجم با سنت متواترکه بر آن اجماع است ثابت شده است و برابر روایت عمر بن خطاب‌که جماعت محدثین بزرگ از او روایت‌کرده‌اند برابر نص قرآن نیز ثابت شده است‌. عمرگفت‌: آیة رجم ازجمله چیزهائی است‌که برپیامبری نازل شده و ما آن را خوانده وحفظ کرده‌ایم و پیامبر صلی الله علیه و سلم حکم رجم را اجراکرده و ما نیز به پیروی از او اجرا کرده‌ایم‌. نسخ تلاوت و قرائت آیه‌ای مستلزم نسخ حکم آن نیست‌. همانگونه‌که ابوداود آن را از حدیث ابن عباس بیرون آورده است‌. امام احمد و طبرانی درکتاب "الکبیر" از حدیث امامه به سهل و او از خاله‌اش “‌عجماء‌” نقل‌ کرده است‌که «الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما ألبتة بما قضیا من اللذة » [هرگاه شیخ وشیخه = زن و مرد پیر و ازدواج کرده مرتکب عمل زنا شوند بسبب لذتی‌ که دیده‌اند آنان را سنگسار کنید] ‌.

ناشناس گفت...


پس چون تلاوت آن از جانب الله تعالی نسخ گردید، لذا در قرآن هم جای نگرفت زیرا آیاتی که تلاوتشان منسوخ است در قرآن جای نمی گیرند ولی چون حکم آن آیه – یعنی رجم زنا کار محصن – از سوی خداوند متعال نسخ نشد، پس همچنان سنگسار بعنوان یکی از احکام و حدودات شرعی اجرا خواهد شد.
در واقع در مورد آیة رجم علماء در اصول فقه در مبحث "نسخ" بیان کرده اند که این آیه قرائتش از قرآن نسخ شده است و دیگر آیه ی قرآن بحساب نمی آید ولی حکمش باقی مانده است، و نسخ در قرآن به سه روش رخ داده است:
(1) هم قراءت آیة و هم حکمش نسخ شود مانند آیه " عشر رضعات معلومات یحرّمن " یعنی: "ده بار شیر دادن محرمیت ایجاد میکند".
(2) قراءتش ثابت بماند ولی حکمش نسخ شود مانند آیة "وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ" (البقرة: 284) یعنی: "و اگر آنچه که در نفس خود پنهان دارید و یا آشکار کنید خداوند آنرا از شما محاسبه خواهد کرد"
(3) قراءتش نسخ شود و حکمش باقی بماند مانند آیة رجم، و شاید بهمین علت عمر رضی الله عنه آنرا در قرآن ننوشت زیرا از آنجاییکه قراءتش نسخ شده بود دیگر آیه قرآن بشمار نمیرفت پس نوشتن آن در قرآن جائز نبود. (برای توضیح بیشتر به کتاب "المنتقی شرح الموطأ حدیث رقم 1560 مراجعه شود).

ناشناس گفت...


{ و ناسخ علاوه بر قرآن گاهی حدیث و سنت نبوی است یعنی گاها برخی از احادیث صحیح پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز بعنوان ناسخ عمل می کنند.
پس ناسخ قرآن دو مورد هستند:
1- نسخ قرآن به قرآن
2- نسخ قرآن به سنت نبوی
برای تفصیل بیشتر به کتاب علوم القرآن "مناع القطان" قسمت ناسخ و منسوخ مراجعه کنید.}
اما شاید لازم باشد که برخی از حکمتهای نسخ آیات را اشاره کنیم:
1- مراعات مصالح مسلمانان ( اوایل بگونه ای بود که چون بتازگی از زندگی جاهلیت دست می کشیدند، هنوز به طور کامل آن عادات زشت را از خود دور نکرده بودند یا برایشان سخت بود و لذا برای اینکه به مرور خود را با فرهنگ جدید تطبیق دهند، برخی احکام نیز به مرور تغییر می یافت)
2- تکامل شریعت بر اساس تکامل دعوت و حال مردم
3- اراده ی خیر نسبت به امت و آسان گرفتن بر آنها.

ناشناس گفت...


پس برای محصن زناکار، یعنی کسی که آزاد، عاقل، بالغ باشد و با عقد صحیح ازدواج کرده باشد و با همسرش جماع کرده باشد، عقوبتش سنگسار کردن تا دم مرگ میباشد، چه برای زن و چه برای مرد، همانطور که از پیامبر صلی الله علیه و سلم ثابت شده است که "ماعز" و "جهنیة" و "غامدیة" و "دو زن و مرد یهودی" را که محصن بودند و زنا کرده بودند را رجم کرد، و اهل علم از اصحاب و تابعین و غیره آنرا اقرار کرده اند.
پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: " خذوا عنی، خذوا عنی، قد جعل الله لهن سبیلا البکر بالبکر جلد مائة ونفی سنة والثیب بالثیب جلد مائة والرجم " روایت مسلم (1690) یعنی: "از من بگیرید، از من بگیرید، خداوند راهی را برای آنها (زناکاران) گشوده است، برای زناکار بکر با بکر (کسی که ازدواج نکرده باشد) یکصد ضربه شلاق و تبعید یک سال، و برای زناکار ثیب با ثیب (کسی که ازدواج کرده باشد) صد ضربه شلاق و سنگسار"

والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت